Quantcast
Channel: 2fan3.loxblog.com
Browsing latest articles
Browse All 72 View Live

کاش

کاش مهار اسب سرکش تقدیر در دستان من بود تا چنان به سوی تو تازانمش که شیهه اش گوش فلک را کر سازد اما تو را به رقص آوراند که من تنها برای رقص تو کاش ها را زمزمه ی زبانم می سازم

View Article



سوختن

ساختن راهمه دیدند افسوس کس سوختن را تماشا نکرد.سوختنم را میز محکمه،محکمه ناپسندش خواند.جماعتی خلسه نامیدندش و کمی مستی و باقی نئشگی و انگشت شماری جنون خواندندش و هیچ کس... هیچ کس ندانست یا نفهمید که...

View Article

بضاعت اندک من

خودکاری نیمه تمام سیگاری بی محتوا اتاقی درهم و تار وشعری خسته بضاعت اندک منند. با این بضاعت اندکم روزنی می جویم نیر شایسته ی وجودت تا چشمانم،غرقه در نور نگاهت کنند.

View Article

پروبال شکسته

شوق پرواز دارم اما دریغ زمانه پر و بالم بشکانده است

View Article

مسکوت

به حرمت نگاهت ، مسکوت می گذارم دهکده ی دلم را درهیاهوی شهر

View Article


ویرانه

من به خود همی نازم که تک ویرانه نشین کاخ دار منم

View Article

دو راهی

بر سر دو راهی هیچ و پوچ ایستاده ایم و غافل از آن که عمر بیهوده می گذرد و راه را از بی راه نشناخته ایم.

View Article

هم پیاله

گمان می کردم که هم نشین منی ولی افسوس دیر فهمیدم هم پیاله منی و هم نشین دیگران

View Article


نغمه ی شب و روزم

ذکر دیدار روی تو،نغمه شب و روز لبان من است.

View Article


محتاج

من محتاج،نگاه مست دو چشمت نبودم.من محتاج سراپاگوش بودن جنون آمیز نبودم،من محتاج نوازش اسراروار دو دستت نبودم.من محتاج همقدم اعجاب برانگیز دو پایت نبودم.من محتاج سراسر ورد زبان سحرآفرینت نبودم.من محتاج...

View Article

دلم تنگ است

دلم تنگ است..دلم تنگ است ز دست تمام نامردمی ها.تمام نا مهربانی ها،تمام فاصله ها.دلم تنگ است نه برای آنکه عاشقی جوک است،نه برای آنکه دیگر نسیم میان علف زارها غوغا نمی کند وباد در گندم زارها هیاهو.دلم...

View Article

چگونه

چکونه باورت سازم این تن از خاک ساخته بی حضور تو ویران می شود و این روح از خدا به عاریت گرفته شده سرد

View Article

ابدیت

من ابدیت خویشتن را در فراق شیرین تو گره زده ام نه وصال تلخت ای سراپا شرر

View Article


حسرت

آمدیم:گریستیم...........ماندیم:خندیدیم و گریستیم..........می رویم.........نمی خندیم و نمی گرییم.............اینست زندگی:گاه خنده،گاه گریه......

View Article

فوران اندیشه

باردیگردلم می خواهدباد زوزه کشان همانندتازیانه ای برچهره ای وزدویابرفی شدیدبه روی صورتم نشیند و ازشدت سرما گوش هایم به سان آجری نیم پخته سرخ گردند ومن پقه پالتوام را کشیده ودست در جیب هایش گذارده باشم...

View Article


و چه آسان

وچه آسان در دفتر وجودت پاک شدم هرچند که با مداد استدلرمرا نوشته بودی.......................و چه راحت در اوراق زندگی ات، با غلط گیرت،بودن مرا خط زدی هرچند با خودکار کنکو هستی مرا هک کرده...

View Article

عاشق هیچ اش

برف شدیدی می بارید ومن فارغ ز هر اندیشه ی روزانه در خودم مثه لاک پشت فرو رفته بودم و به اتفاقی که چن روز پیش واسم شکل گرفت چنگ تفکر انداخته بودم و اصلا به اطرافم نگاه نمی کردم و می رفتم و می رفتم.یقه ی...

View Article


ذبح

عشق بر وجودم خیمه زد تا بل محبوبم رابه دست آرم و من سراسر وجودم را چکاندم در جمله ای و به پیشوازت فرستادم شاید که خرامان سوی خیمه ی عشق آیی.آری چکیده ی وجودم این بود: دوستت دارم را با هزاران دلهره و...

View Article

آرام بمیرم

آخر در دشت غربت بی دستانت آرام می میرم و آنقدر می نویسم که بدانی می دانم شانه هایم را برای گریه کردن دوست نداشتی و آنقدر می گویم که بدانی خاموشی مهلک جانم را در آغوش گرفته وآنقدر فریاد می زنم که بدانی...

View Article

.....حال من دو بعدی ست......

عزیزم هرشب من شب یلداست و با یاد رنگ و بوی تو هر شب را به صبح می رسانم و مدام بالش خیس خود را با اشک هایم غسل می دهم تا مبادا دیگر بوی گیست را ندهد و بدان که به یادت دود سیگارها در گلویم که می...

View Article

بدبختی منفور

بر سر مثقالی بحث شان شده بود دیگری با بافورش در پی زغالی خوب می گشت.پسر جوان همسایه سمت چپی مان با هروئئن و أدامس و فندک و...مکان نداشت.همسایه کمی پا به سن گذاشته ی سمت راست مان سیگاری اش را می...

View Article


دیوانه

روزی زیر سایه ی بیدی همانی که به سخره گویندش مجنون گفت:سینه ی مرا اگر سالیان دازی بعد از مرگم بشکافند نام تو را حک شده خواهند یافت.گفتمش:و اگر سینه مرا هزارگانی بعد با خنجری کند بشکافند خون سینه ام...

View Article


مردی ز باد حادثه بنشست.

مردی ز باد حادثه بنشست/مردی چو برق حادثه برخاست/آن ننگ را گزید وسپرساخت/وین نام را بدون سپر خواست/ابری رسید،پیچان پیچان خنگ یالش آتش،بر دشت/برقی جهید و موجب باران از دشت تشنه،تازان بگذشت/این پوک تپه...

View Article

چون سبوی تشنه...

از تهی سرشار، جوبیار لحظه ها جاریست. چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب،واندر آب بیند سنگ، دوستان و دشمنان را میشناسم من. زندگی را دوست میدارم؛ مرگ را دشمن. وای،اما_با که باید گفت این؟_من دوستی دارم که...

View Article

پیاده رو منجمد و زندگی منجمدتر!!!

مثه یه...مثه یه اخ و تف قاطی با خون می مونم وسط یه پیاده رو منجمد که کسی محل سگش نمی ذاره.پیاده رو منجمد و زندگی منجمد تر من و چقد این دوتا لامصبا به هم میان.أره سالهاست که وسط این پیاده رو افتاده م و...

View Article


من و دود سیگار زیر باران بدون چتر مردیم.!!

پدری خسته و بی حس وحال که خم شده زیربار شهریه ی 750هزار تومانی دانشگاه آزاد دخترش و او مانده سه و پاکت فروردینش.پدری خسته و جاکش که سربلند کرده از بوسه های تراولی که بر گونه های یک فاحشه جاخوش می کنند...

View Article

مانيفست

تو مانيفستي ‏ هستي ‏ ‏ كه فقط در دل من سروصدا ‏ ‏ مي كني.

View Article

پايان يك روز

يك توهم يك درديك خارشيك عطسه.آغاز يك توهمشروع يك دردآزار يك خارشمرگ يك عطسهوپايان يك روز بيهوده.

View Article

درد

درد است مسکن ‏. تمام دردهایم

View Article



سردرد

سرم دردمی کندتشنه ی سبوی ست.

View Article

همه اعمالم بیهوده دو باهوده ام ار درد سر چشمه می گیرند

f

View Article

تهوع

وقتي اين همه دروغ و دغل را مي بينموقتي مي بينم به قول صادق هدايت در نيرنگستان زندگي مي كنيم احساس تهوع ميگيرمتهوعي كه دنيا را به گه مي كشاند.

View Article

در تاریکی

در تاریکی دود سیگارم را می بلعم و به تابلوهای می اندیشم که در تمام این مدت جلوی چشمانم سبز شده اند و خیلی جدی گفته اند : بن بست.در تاریکی دود سیگار مرا می بلعد و به این می اندیشم که کم کم خدا دارد در...

View Article


بشناس مرا

بشناس مرا بهتربیا نزدیکترخوب بنگر من همانی ام کهبا درد خو گرفته امتاتو را در آغوش کمشم اما افسوس.... که مرگ دارد مرابه مهمانی خود دعوت می دارد و تو همچنان......بی خیال بی خیالی.

View Article

خالی

خاليخالي خالي ام بي تو

View Article

Article 0

دیگر به باران هم اعتماد ندارمدیگر از باران هم می ترسم..... می ترسم خیسم نکند .....می ترسم مرا نشورد.....آخ که این مردم.....

View Article

Browsing latest articles
Browse All 72 View Live